Mano Del

۱۳۸۸ خرداد ۱۳, چهارشنبه

خيال

فردا که از راه برسد دیگر چه فرق می کند رنگ خاطره هایت ارغوانی بود یا سیاه…فردا که بیاید کسی خاطراتت را نمی خواهد.کسی به اشک های تو دل نمی بندد.آنکه با توست امروزت را می خواهد و شاید فردا باز فراموشت کند!وقتی دستهای بی تاب غریبه ای را می گیری وقتی گمان می کنی … ثانیه ها با طعنه می گویند چه خیال محالی!!! دست ها بی تاب بهانه اند.من خیال را می خواهم. در سرزمین خواب و اندوه، من زیباترین خیال را می خواهم